وبگاه فرهنگی - مذهبی ...

ساخت وبلاگ

آرزوی آزادی از قفس... در شعر زیبایی از ملک الشعراء بهار - من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید - قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید...

وبگاه فرهنگی - مذهبی ......
ما را در سایت وبگاه فرهنگی - مذهبی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5shahab-hedayat1 بازدید : 760 تاريخ : چهارشنبه 29 دی 1395 ساعت: 9:46

«تقدیم به روان پدربزرگ مادریم: سیّد مرتضیٰ سجّادی» (چه سود؟! که تا زنده بود، کسی قدرش را ندانست!...) تصویر قبر وی، در امامزاده سیّد محمّد (سده اصفهان)   شعر یا قصیده ای چهارده بیتی در رابطه با "مرده پرستی" ما ایرانیان: این شعری است از شاعری ناشناخته و گمنام، که نمیدانم که بوده و کجاست؟! زنده است یا مرده؟! ولی بسیار زیبا سروده شده، جزآنکه دارای ایرادات و اشکالاتی از حیث وزن و قافیه بوده و بنده (سید احمد سجادی) حیف دیدم که آنرا اصلاح نکرده و در اینترنت منتشر نسازم. پس گمان نشود که سَرایندۀ این اشعار من هستم؛ بلکه بنده فقط شعر این شاعر محترم گمنام را حَکّ و اصلاح کرده، با فنون عَروض و قافیه، سازگار نموده و تقدیم خوانندگان عزیز میکنم:   بی خبر از یکدگر آسوده خوابیدن چه سود؟! بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود؟!   زنده را باید به فریادش رسید، آنگه که هست! ورنه، بر قبر غریبش، آب پاشیدن چه سود؟!   با مَحَبّت، دست پیران را بگیر، ای نوجوان! ورنه، بر سنگ مزارش، دست مالیدن چه سود؟!   از برای سالمندی، یک گـُل خوشبو ببَر! تاج گلها، گِردِ قبرش، جمع آوردن چه سود؟! وبگاه فرهنگی - مذهبی ......
ما را در سایت وبگاه فرهنگی - مذهبی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5shahab-hedayat1 بازدید : 18772 تاريخ : چهارشنبه 29 دی 1395 ساعت: 9:46